دلنوشته های من
جایی فقط و فقط برای نوشتن نوشته های دل من
 
 
یک شنبه 7 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 18:17 ::  نويسنده : تارا

اگر حس روییدن در تو باشد در کویر هم رشد خواهی کرد....

بررگرفته از وبلاگ دلم گرفتهwww.delshekssteh_farbod.loxblog.com



جمعه 5 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 23:3 ::  نويسنده : تارا

هیچ وقت اصراری نداشتم که نظر بگذارید برا پستام.به نظرم نظر گذاشتن بستگی داره به مهم بودن پستی که گذاشته میشه و حال و حوصله طرف مقابل.

اما هروقت وارد قسمت مدیریت وبلاگم میشم اولین قسمتی که برام جلب توجه میکنه قسمت نظرات  هست و برام خیلی مهمه که چند تا نظر گذاشتین.درسته اینجا دنیای مجازیه و خواننده های وبلاگ اصلا منو نمیشناسن اما نظرات و حرفاشون دلگرمم میکنه خیلی زیاد.



جمعه 5 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 11:8 ::  نويسنده : تارا

دوست دارم گاهی وقتا تو وبلاگم یه کمی از خاطرات گذشته ام بنویسم.از روزهای زندگیم که خیلی شاد و شنگول بودم....

 



جمعه 5 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 10:56 ::  نويسنده : تارا

دیروز رفتم پیش دکتر جراح.آقای دکتر وقتی منو دید که با عصادارم لنگان لنگان میرم پیشش خندید و گفت:تو که روز به روز داری بدتر میشی...منم خندیدم و گفتم چکار کنم جناب دکتر!!این تاثیر هی دکتر اومدن و رفتنمه!!!!.زخم پامو بررسی کرد و بعد گفت که چقد مدل بخیه زدنشون اشتباه بوده...حالا اگه اینجا ما همچین بخیه ای میزدیم دائم مورد سرزنش پزشک های تهرانی بودیم.چه کنیم که اونا همچین بخیه ای زدن!!!

برام دارو نسخه کرد.تو داروها -اسید استیک-وجود داشت که من با کلی ترس ولرز بهش نگاه می کردم! ولی از دیروز دارم استفاده اش میکنم خیلی شوزش و درد خاصی ایجاد نمیکنه(یا من خیلی پوست کلفت شدم که این درد و سوزش ها برام طبیعی شده)!!!



پنج شنبه 4 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 1:9 ::  نويسنده : تارا

خوب امشب 2تا آهنگ دانلود کردم که خودم خیلی دوستشون دارم.-تمنای وصال-استاد مختاباد و -آهابوگو-که گیلکی هست و خیلی خوشگله.پیشنهاد میکنم حتما این آهنگ ها رو گوش کنید و لذت ببرید.



پنج شنبه 3 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 23:52 ::  نويسنده : تارا

دیروز صبح وقت نماز خوندن گاز روی پامو که باز کردم رد زخمش باز شد و شروع کرد به بیرون دادن ضایعات!!!!با همکاری من و مامانم تمام عفونتی که داخلش ربود ریخت بیرون.درد پام و سوزشش از دیروز خیلی خیلی کم شده و دیگه بروفن برا تحمل دردش نمی خورم.اما چشمتون روز بد نبینه مثل معتادای کراکی یه زخم وسط ران پام باز شده که از نگاه کردن بهش میترسم!!!!!حتما فردا میرم دکتر برا درمانش.



چهار شنبه 2 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 20:41 ::  نويسنده : تارا

خوب2تا از مطالبی رو که خیلی انرژی منفی داشت حذف کردم.دلم نمیخواست که خواننده های این وبلاگ اذیت بشن.دلتنگی و ناراحتی ها مال منه نه خواننده های وبلاگ.

درهرصورت اگه قبلا خوندینشون ازتون پوزش میطلبم.....



دو شنبه 1 ارديبهشت 1393برچسب:, :: 18:9 ::  نويسنده : تارا

خوب.پریشب عروسی بود و من طبق نظر شورای عالی امنیت خونه(مامان و بابام)عروسی نرفتم و خونه موندم(اصلا آخه نمیتونستم راه برم حتی چند قدم).

دیروز هم رفتم پیش دکتر متخصص مغزواعصاب ودیسک وستون فقرات و نخاع!!!!چقدر طولانی شد!!دکتر واحدی جون دیگه.که آب قسمت ران پامو بکشه.دکتر قبل سرنگ زدن هی با دستش اطراف ناحیه های بخیه رو فشار میداد و منم آخ و وای میگفتم.آقای دکتر میگفت:من که آمپول نزدم.منم گفتم:میبینم ولی بشدت درد داره. هرچی آمپول زد و مکش کرد جز هوا چیزی داخل سرنگ نشد.هیچی دیگه!!!دکتر برام دارو نوشت و توصیه کرد کیسه آبگرم بگذارم و تو خونه فقط استراحت کنم.منم گفتم جناب دکتر من 2 هفته است تو خونه فقط استراحت میکنم!!!!!

از مطب با کلی لنگ لنگ زدن اومدم بیرون.یه چند دقیقه ای منتظر ماشینمون شدم.فشارم افتاد پایین و با کمک مامانم وسط خیابون(کنار خیابون) نشستم!!!!خانم هایی که از مطب اومدن بیرون منو که اونجوری دیدن برام از داخل مطب صندلی آوردن....بعدش بابام اومد و برگشتیم خونه.خونه مون هم پر مهمون!!!!

از دیروز هم دارم داروها رو مصرف میکنم.امروز هم خواهر بزرگم یه پماد خارجکی!!!برا گرفتگی پام آورده. باید ببینم نتیجه داروها چی میشه!



شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, :: 15:24 ::  نويسنده : تارا

پیشاپیش تولد بهترین بانوی دو عالم حضرت فاطمه(سلام الله علیها)

و روز مادر و زن رو به همتون تبریک میگم.

ان شاءالله که همه مامانا سالم و سرحال باشن....



شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, :: 15:16 ::  نويسنده : تارا

امشب جشنه.جشن ازدواج دختر خواهرم.اصلا حال و هوای جشن ندارم ولی خوب باید باشم دیگه...مثلا من خاله  عروس خانم هستم دیگه....

حوالی 2ساعت دیگه هم باید برم وقت آرایشگاه دارم.فقط درد وگرفتگی پای راستم اذیتم میکنه(پام که از سیزده بدر داغون شده بود).بابام میگه:اگه اذیت میشی خوب نرو عروسی...خوب نمیشه که نرم...من خاله عروسم...

امیدوارم خیلی اذیت نشم....



درباره وبلاگ


پاییز رو دوست دارم بخاطر همه ی زیبایی هاش.... شایدم یه جنبه از دوست داشتن پاییز به این خاطره که الان زدگیم پاییزیه.....نمیدونم دوباره بهار به زندگیم سرمیزنه یا نه.....
رتبه کنکورم....
زخم باسنم... نیومدنم اینجا.... عید فطر دیروز و امروزم... ماه عسل دیشب دیشب مهمونی
پيوندها
عینک آفتابی ریبنhttp://">عینک آفتابی ریبن
ساعت دیواری">ساعت دیواری
عینک آفتابی">عینک افتابی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های من و آدرس delneveshteha92.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان