دلنوشته های من
جایی فقط و فقط برای نوشتن نوشته های دل من
 
 
شنبه 21 تير 1393برچسب:, :: 1:29 ::  نويسنده : تارا

بازم امشب خوابم نمیبره... خسته ام...دلگیرم...آروم نیستم...کاش آروم بشم...

کاش دلم آروم بگیره...حداقل اگه میتونستم روزه بگیرم حتما حالم بهتر میشد...ولی من 3ساعت اگه چیزی نخورم دلپیچه و حالت تهوع و ...



چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, :: 1:11 ::  نويسنده : تارا

احساس میکنم خیلی دورم...از بچه های دوره کاردانیم...از اهدافم...از خواسته هام....

خدایا.... من که زندگیمو داشتم خدایی می ساختم...چرا همچین مشکلی برام پیش اومد؟؟؟؟

من باید امسال دوره دکتری قبول میشدم...ولی هنوز تو کارشناسی موندم...خدایا رشته مو عوض کردم تا بتونم بیشترین خدمت رو به جامعه ام بکنم ولی....خدایا....چرا؟؟؟؟

خدایا....بیا این پایین و بهم جواب بده... واسه یه بار بهم بگو چرا......



چهار شنبه 17 تير 1393برچسب:, :: 16:19 ::  نويسنده : تارا

هیچ وقت فکر نمی کردم شخصی تو دلم برا همیشه بمیره ....ولی چند وقت پیش این اتفاق افتاد....

با ابراز واقعی علایقم و عدم توانایی تصمیم گرفتن اون برای همیشه تو قلبم مرد...

یه مرگ آروم و ساکت....



یک شنبه 15 تير 1393برچسب:, :: 17:41 ::  نويسنده : تارا

سلام علیکم....

بعد یه هفته نبودن دوباره اومدم وبم.تهران بستری نشدم داروهای قبلیمو برام توصیه کردن.همون سرم اب نمک و پماد آلفا و میموزای سی گل...

سه شنبه صبح خونه بودم عصرش مرکز درمانی.فرداش هم بیمارستان چشم و گرفتن جزوه کتابا از بچه های کاردانی...و بعدش هم شیمی درمانی....دیروز هم تزریق 1 واحد خون البته با بدبختی کامل...

بخاطر زدن یه واحد خون 5-6 جای دستم رو سوراخ کردن دیدن نمیشه پامو سوراخ کردن....و تزریق خون حدود4 ساعت طول کشید...و امروز حالم بهتر شد تا تونستم پای لپ تاپم بشینم....



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 12:59 ::  نويسنده : تارا

خوب چند روزی هم قراره بریم تهران شاید بستری شایدم فقط دارو...

درهرصورت چند روزی نیستم  پای نت و لپ تاپم ....خدافظ دوستان....



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 12:6 ::  نويسنده : تارا

خوب یادم رفت بگم دیرمز عصر رفتیم جشن عقد دختر عموم.خداییش از حق نگذریم درسته دخترعموم  خوشگله و آرایش عروس و لباس عروس و.... داشت اما خداییش شوهرش خیلی سر تر بود ازش.....یک کیک خوشگلی هم روی سن بود که میدونستیم به ما نمیرسه اما چشم همه مون دنبالش بود.... خوب خیلی خوشگل بود و خوشمزه به چشم میومد....مامان بابام دیشب که رفته بودن اونجا مهمونی برامون کیک آوردن امروز جای شما سبز نوش جانش کردم....خیلی هم خوب بود....



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 1:47 ::  نويسنده : تارا

خوب فردا باید راه بی افتیم به سمت تهران تا دکتر جراحم پای راستم و زخمشم  ببینه(همون جایی که خودش عمل کرده بود و2تا عضله برداشته بود و گذاشته بود عضلات رو تو سرم جایی که جمجمه رو برداشته بود.!!!!چون الان رد بخیه ها حدود 3 ماهه بازه و اصلا داغون شده).

بلیت قطار هم گیر نیاوردیم همش هم تقصیر خواهر بزرگترم-زهرا- که بسیار سرخوشه بود که:نه نیازی نیس از الان بلیت رزرو کنیم اونوقت نزدیک ماه رمضونه و مردم خیلی سفر نمیکنن و حتما کوپه خالی گیرتون میاد....الان کوپه نیمه خالی هم پیدا نکردیم چه برسه به خالی....

بابا مامانم امشب شام دعوت خونه عموم بودن برادعوت دامادشون که پسرعموم گفته:عموجان من تا فردا بعدظهر حتما بلیت براتون گیر میارم نگران نباشین....امیدوارم بلیت قطار پیدا کنه که سفر با اتوبوس واقعا برام عذاب آوره.خوب نباید از ناراحتی هام خیلی بنویسم اما خوب روم به دیوار گلاب به روی ماهتون بدلیل اینکه چند ماهه پام زخم شده و من اغلب دراز کشیده ام تو خونه یا نشسته و درحال درس خوندن یه قسمت از پشتم و خوب یه قسم وسیعی از قسمت نشیمنگاهم کمکم داره دچار کبودی و زخم بستر میشه.خوب سفرچندین ساعته با اتوبوس داغونم میکنه....



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 1:45 ::  نويسنده : تارا

به به به.....دیدین امشب والیبال3-1 بردیم لهستان رو....

 



شنبه 7 تير 1393برچسب:, :: 1:8 ::  نويسنده : تارا

خوب بدلیل کبودی ها و زخم های عجیب غریبی که چند روزه تو بدنم(پشتم و ناحیه نشیمنگاهم دیده و پیدا شده )امشب یه سرچی زدم اینترنت ببینم اینا زخم بستر هستن یا نه؟؟؟و برای خوب شدنشون باید چکار کنم؟؟؟؟

و متوجه شدم که بله اینا علایم زخم بستر درجه یک یا دو هستن و برا خوب شدنشون باید حداقل 2-3 هفته ای درمان بکار ببرم تا خوب بشن.پروتئین.کلسیم.ویتامین c ومایعات و روی برا خوب شدن زخم لازمن.شستشو با سرکه سیب برا جلوگیری از گسترش یا شیوع عفونت لازمه.و استفاده از لباس نخی و ملافه نخی.وهمچننین استفاده از شامپو بدن بجای صابون درحمام....



پنج شنبه 5 تير 1393برچسب:, :: 18:59 ::  نويسنده : تارا

نه....واقعا دیدین فوتبال رو خراب کردن.بازیکن های چندصدمیلیونی و میلیاردی؟؟؟؟؟

حیف وقتی که برا دیدن بازیشون تلف کردم.اصلا انگیزه برا بازی خوب و گل زدن نداشتن....

انرژی باید صرف انرژی دادن به بروبچ والیبال باشه که از گروه خودمون صعود کنن که بچه های با هدف و انگیزه ای هستن و میتونن....5-6امتیاز از4 بازیشون لازم دارن تا صعود کنن....



درباره وبلاگ


پاییز رو دوست دارم بخاطر همه ی زیبایی هاش.... شایدم یه جنبه از دوست داشتن پاییز به این خاطره که الان زدگیم پاییزیه.....نمیدونم دوباره بهار به زندگیم سرمیزنه یا نه.....
رتبه کنکورم....
زخم باسنم... نیومدنم اینجا.... عید فطر دیروز و امروزم... ماه عسل دیشب دیشب مهمونی
پيوندها
عینک آفتابی ریبنhttp://">عینک آفتابی ریبن
ساعت دیواری">ساعت دیواری
عینک آفتابی">عینک افتابی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلنوشته های من و آدرس delneveshteha92.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان